کد مطلب:326152 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:273

بیگانه پرست
عباس افندی از پدر زیرك تر بود و خود را عبدالبهاء [مساوی بنده ی بهاء] و رقیق البهاء [مساوی بهاء الله رقیق شده!] خواند تا از وی برهانی نخواهند. وی بر خلاف پدر، پایبند یك ولی نعمت و حكومت نبود و متناسب با موقعیت، در آستان هر دولتی ابراز چاكری می كرد: او نخست به پیروی از پدر، در پرتو عنایات امپراطور روسیه، اهداف شوم بهائیت را دنبال می كرد و نزد مقامات روس و امپراطور، از چنان منزلتی برخوردار بود كه پیروانش توانستد در عشق آباد روسیه به تشویق و مساعدت و مدد آن دولت علیه، نخستین معبد بهائیان [مساوی مشرق الأذكار] را بنا كنند [1] این چاكری و خاكساری در برابر امپراطور روسیه تا بدانجا است كه ابوالفضل گلپایگانی پنجمین شخصیت بهائیت از جانب وی به بهائیان چنین دستور می دهد:

... جمیع دوستان به دعاوی دوام عمر و دولت و ازدیاد حشمت و شوكت اعلیحضرت امپراطور اعظم الكساندر سوم و اولیای دولت قوی شوكتش اشتغال ورزند؛ زیرا كه
در الواح منیعه كه در این اوقات از ارض مقدس عنایت و ارسال رفته، می فرمایند آن چه را كه ترجمه و خلاصه ی آن این است:

... باید این طایفه ی مظلومه ابدا [مساوی پیوسته] این حمایت و عدالت دولت بهیه روسیه را از نظر محو ننمایند و پیوسته تأیید و تسدید حضرت امپراطور اعظم و جنرال اكرم را از خداوند جل جلاله مسئلت نمایند [2] .

در همان حال، برای رد گم كردن و جلب توجه دولت عثمانی، با دل سوخته ای آن دولت را مورد دعای خویش قرار می دهد [3] .

وقتی عثمانی ها دریافتند كه وی به نفع دولت انگلیس جاسوسی می كند، قصد اعدامش را كردند، لكن دولت انگلیس از وی حمایت كرد [4] و حتی پس از تصرف فلسطین توسط انگلیس، از جانب آن دولت به دریافت نشان عالی Kinghthood مفتخر گردید و Sir نامیده شد [5] و درباره ی پادشاه انگلستان چنین دعا كرد:
... بار الها سراپرده ی عدالت در این سرزمین [مساوی فلسطین] بر پا شده است و من تو را شكر و سپاس می گویم... پروردگارا امپراطور بزرگ ژرژ پنجم پادشاه انگلستان را به توفیقات رحمانیت موید بدار و سایه ی بلند پایه ی او را بر این اقلیم جلیل پایدار ساز [6] .

همچنین دولت استعمارگر فرانسه هم كه به اهمیت بهائیت در ایجاد تفرقه و حفظ سیادت بیگانگان، پی برده بود، از عباس آقا خواست تا نظر عنایتی به مستعمرات آن كشور نظیر الجزایر اندازد [7] .

وی در آخر عمر به خرج مریدانش سفرهایی به اروپا و آمریكا كرد و در آنجا بسیاری مطالب تازه آموخت و با الهام از افكار نوی كه در اروپا و آمریكا پدید آمده بود، تعالیم دوازده گانه بهائیت را عرضه كرد.

عباس افندی در سال 1340 هجری قمری در گذشت و در حیفا كنار قبر باب دفن گردید. گفتنی است كه در تشییع جنازه اش، نمایندگان دولت انگلیس
حضور یافتند [8] .

او فرزند پسر نداشت و با نوشتن «الواح وصایا» برای رهبری بهائیان، سلسله ی «ولایت امر الله» را تاسیس كرد.

طبق مضامین الواح وصایا ولی امرها یكی بعد دیگری خواهند آمد و هر یك باید جانشین خود را تعیین كنند و ایشان رئیس دائمی مجلس بیت العدل [9] می باشند. بر اساس این نوشته، اولین ولی امر، نوه ی دختری عبدالبهاء، «شوقی افندی» است و بعد او فرزندان ذكور او، «بكرا بعد بكر» یعنی نخستین فرزند ذكور در پی نخستین فرزند، ولی امر بهائیان خواهند بود [10] .

[1] بنا به نوشته ي الكواكب الدرية جلد دوم ص 95 اين مكان بعدها توسط كمونيست ها به موزه تبديل شد. ص 125 قرن بديع جلد سوم.

[2] مصابيح هدايت نوشته عزيز الله سليماني جلد دوم ص 282 چاپ لجنه نشر آثار امري.

[3] مكاتيب جلد دوم ص 312.

[4] قرن بديع جلد سوم ص 297.

[5] قرن بديع جلد سوم ص 299.

[6] مكاتيب جلد سوم ص 347 البته كسي كه نشان Kinghthood مي گيرد، Sir ناميده مي شود.

[7] مائده ي آسماني جزء نهم ص 43 و 44.

[8] قرن بديع جلد سوم ص 321 تا 323.

[9] مجلسي با شركت 9 نفر كه به انتخاب سه درجه برگزيده مي شوند و مسؤليت قانون گذاري در بهائيت به عهده ي آن ها است.

[10] الواح وصايا چاپ مصر ص 11 تا 61 و نيز: نظر اجمالي به ديانت بهايي ص 66 تا 68.